دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

چون نهالی سست می لرزد روحم از سرمای تنهایی

می ترسم دلم بپوسه

می ترسم دیگه هیچی نخوام

دیگه هیچکس رو نخوام

می ترسم تنها بمونم

سردمه

خیلی سردمه

 

 

 

پ.ن: عنوان پست از شعرای فروغه

هواش حرف نداشت

هواش حرف نداشت!بارون می اومد،8 صبح؛

توی بالکن وایساده بودم،با فندک کوچولوم سیگار لاغرمو روشن کردم؛

دلم می خواست زمان همونجا متوقف بشه!

هواش حرف نداشت!موهامو باز کردم؛

سر سیگارمو چند بار کشیدم رو دیوار،آتیشش افتاد پایین؛

جای لبام روش مونده بود،صورتی!

دیرم شده بود،پرتش کردم؛

هواش حرف نداشت!رفتم.