دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

کسالت آور یا ترسناک؟

این روزها همه کمتر خوشی می کنند!  

اما  

چرا هیچکس همان شادی کوچکش را با من تقسیم نمی کند؟  

یعنی اینقدر کسالت آور شده ام؟ 

یا شاید از من می ترسند؟ 

دیوار

تخت خواب یکنفره من، به دیواری سرد و صیقلی چسبیده است ؛ 

 دیواری که حتی در تابستان هم خنک است؛ 

دلم نمی خواهد که امسال وقتی هوا سرد شود، هر بار که به پهلوی چپ می چرخم، نوک دماغم دیوار سرد را لمس کند؛ 

تخت خواب یکنفره، تخت خواب تنهایی من، گرما، صدای نفس های خواب آلود، بوی بدنی غیر از من و آغوشی خاص را کم دارد؛ 

تخت خواب دو نفره می خواهم....آری به این نیاز هم رسیده ام! 

دیوار سرد و صیقلی!از من بگذر، من زنده ام،من می توانم برای خواسته های دلم هر لحظه که اراده کنم اشک بریزم.

پاییز،فصل من

بگذر تابستان  

حالم با تو خوب نمی شود 

 

پاییز حال مرا خوب می شناسد  

من زاده پاییزم