دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

گوشیو بردار!

متن تلفنهایی که توی یک روز به من می شه: 

برادرم : ‌۵ تا تخم مرغ بذار بپزه توش نمک هم بریز تا من بیام! 

مامانم :‌ چندتا سیب زمینی سرخ کن تا من بیام! 

بابام: معنی فلان کلمه (اغلب کلمات سخت و تخصصی الکترونیک که بابام فک می کنه چون اینهمه کلاس زبان رفتم باید بلد باشم) چیه؟ 

مامانیم :‌ همتون خوبین؟خوبین؟خوبین؟  

باباییم :‌ می خواستم صدای قشنگتو بشنوم  

داییم :‌ این فی الــــتر شکون ما تموم شدا!  

آیــدا :‌ نوش کجایی؟ خوبی؟ 

پ.ن : اینو یه جا خوندم خیلی خوشم اومد 

"هیچگاه تنهاییت را به حراج نگذار! فصلش که برسد به قیمت میخرند."
نظرات 2 + ارسال نظر
مهسا یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ق.ظ

الوووووووو
نوشی خانوم!!!!!!!!!!!!!
اونجایی؟
خوابی یا بیدار بانو بیدار ایرانی
بهت حسودیم شد که اینقدر خانواده ات خصوصا مامان و بابات به یادت هستن
برا منم دعا می کنی؟

سلام مهسا خانوم
ای باباااااا!!! محتاجیم به دعا

مهدی شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

دیگر نوشت:
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد