دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

فاینالی

فصل سولاریوم و حمام آفتاب، فصل موهای بلوند، فصل لباسای آستین کوتاه و به رخ کشیدن عضله ها (قسمت مورد علاقه من ) ، فصل آهنگ تابستون کوتاهه، فصل دید زدن از پشت عینک آفتابی، فصل ترکیه رفتن و عکسای لخـــــ.تی پخــتی انداختن ، فصل مانتوهای گشاد عجیب مد تابستون ، فصل شب دیر خوابیدن و ظهر بیدار شدن، فصل بی حوصلگی و گرما،...فاینالی ایز اور!

نظرات 27 + ارسال نظر
black angel یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ب.ظ

alan shoma ye shafaf sazi konid bedooonim shoma az in babat khosh halin ya narahat??????aya????v

جواب کامنت قبلیتو اینجا می دم:
اصلا تو کتم نمی ره داستانایی که سر هم کردی! بعد اونوقت شما که توفرند لیست من نیستی چه جوری پستایی که می ذارمو میبینی و می گی که اینجا بهنره یا اونجا بهتره؟

در باره کامنت این پست:
فقط به خاطر کمبود آستینای کوتاه ناراحتم!

black angel یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:06 ب.ظ

داستان سر هم میکنی و مرگ ما یکی آشناهامون سکیوریتی گارد فیس بوکه پارتیه منه :دی
حیف که میترسم عاشقم بشی و گ
یر بدی بهم دوست پسرت بشم بعد من قبول نکنم بعد تو درست تو تولد 24 سالگیت خودکشی کنی وگرنه فیس بوکمو بهت میدادم که ببینی منو نمیشنناسی خیالت راحت بشی


من آذر ماهیم حس کنجکاوی و فضولیم حد و اندازه نداره با اعصاب من بازی نکن بچه جون

بلک انجل یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:09 ب.ظ

اونوقت میشه بگی کمبودی که گفتی اینه که خودت کمتر آستین کوتاه میپوشی یا اینکه آدمای آستین کوتاه پوش کمتر میبینی؟آیا؟

آستین کوتاه های فیتنسی رو کمتر می بینم

black angel یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 ب.ظ

نوشزاد روان پریش افسرده این چه کاریه آخه چرا اون کامنته رو تایید کردی خیلی زایست اونو برش دار آبروم رفت
اتفاقا چون میدونم چقدر فضولی دارم حس کنجکاویتو بر انگیخته میکنم تا حسابی با اعصابت بازی کنم مامان جون.....:پی

روان پریش افسرده رو با من بودی الان؟؟؟ خودتمراقب آبروت باش!
وبلاگ خودمه هر کار عشقم بکشه می کنم.افتاد عزیزم؟
زودباششششش سریع....نام پیشه قصدت از دخول به وبلاگ؟؟؟

black angel یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 ب.ظ

dokhtaraye daneshgahe maham moshkele toro dashtan darkhaste katbi dadan gharar shod t shirt poshidanamo ta akhare paeiz vasashoon tamdid konam rohiashoon shad bemoone.....:D:P

خدا عمرتون بده! البته به شرطی که استخون رو با فیتنس اشتباه نگرفته باشین!

فرشته سیاهه یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ب.ظ

امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری
که آدم نه خودش میداند دردش چیست ونه هیچ کس دیگر
فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود
دلش آغوش گرم میخواهد . . .

چی شد پس؟؟؟تو که تنهایی رو ترجیح می دادی؟

black angel دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ق.ظ

nooshzad jan goftam ke delam baghal mikghad ma ke kheyli vaghte be delemoon goftim to saket....

خب چرا؟؟؟؟

[ بدون نام ] دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ق.ظ

به نام خدا
نام:بلک انجل
نام خانوادگی:انجل زاده
شغل:فرشته دانشجو هم هستم البته
قصدم از اومدن اینجا ایه که با مشت تو دهنه آمریکا بزنم
نوشزاد وبلاگت قشنگه که باشه دیگه چرا بروم میاری میخوای دیگه نیام؟
استخون بودن اگه بد بود شما انقدر خودتو نمیکشتی که نیم کیلو نیم کیلو کم کنی خوبه هنوزم چاقی و انقدر دم از فیتنس میزنی اجالتا دو نقطه پی و دی
انقدرم منو تحریک نکن فیس بوکمو بگیری میدونم عاشقم میشی حوسله دردسر ندارم خوب دخترم؟

ببین!انقدر مشکوک نباش! حداقل سعی کن منو سر کل کل و کنجکاوی نندازی!لطفا!
بیا دوس باشیم آفرین

من از پسرای لاغر مردنی متنفرم!

black angel دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:19 ب.ظ

chera nadaare ke azize man age be harfe del goosh koni ke vaskhatere ye baghal kari mikonan bahat be .....khordan biofti harchand age bokhoriam dg fayde nadare injoori doroste tanhaeim ama laghal kasi nist arameshemoono behem bezane...khodemoonimo khodamoon....2rogh migam?v

دروغ نمی گی!اما خوشم نمیاد از این مدل حرف زدن!از خودت مایه بذار لطفا!
اون حرفیم که نمی خوای بهش گوش کنی ،حرف دل نیست!حرف جاهای دیگس!

من از تنهاییم آرامش نمی گیرم

در ضمن،جواب اون حرفایی که لطف می کنم و تایید نمی کنم رو به موقع عرض می کنم خدمتتون!

black angel دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ

چرا اونوقت؟
اولا لاغر مردنی نه و باربی عزیزم
دیمن همه خوشتیپای دنیا لاغرن
سیمن اگه لاغری بده چرا تو انقد زور میزنی لاغر کنی
چهارمن من میمیرم واسه دخترای چاق با قبقبه وگونه های بزرگ
از همه اتینا گذشته اینو جدی میگم نوشزاد واقعا ظاهر بی اهمیت ترین چیزه چشم و ابرو قد و هیکل و که خیلیا دارن اونی که هرکسی نداره انسانیت این روزا خیلی نگران خودمم چراشو نمیدونم اما خیلی وقته یه نگاه یا یه صدا یا حتی گرمای دستی دلمو نمیلرزونه..........چرا کسی برام جذاب نیست؟

حالا کی گفته من چاقم؟؟؟
پسر لاغر زشته اصن،حالمو بد می کنه!
ظاهر اهمیت داره اما تا حدی که طرف در برخورد اول به دل آدم بشینه،چون اولین بار که کسیو می بینی باطنشو که نمی بینی!

این نیز بگذرد...به خاطر اینه که آدم درستشو نیافتی هنوز..

black angel سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:05 ق.ظ

agha mishe shoma be omghe harf tavajoh koni lotfan chekare sabk dari akhe???kolan age be harfi joz mantegh va aghl gosh konam be fuck miram che del che jahaye digar
nemikham mese adamaye ravanparish begam tanhaei khobe ama motmaenan tanha bodan behtar az harkasi bodane va az tanhaei khafe shodan behtar az kenare harkasi nafas keshidane
aramesh peyda nakardanetam male ine ke tanhaeio dark nakardi va az harfatam peydast be shedat az tanhaei mitarsi
man shakhsan ba adamaye ke sorate zesht daran moshkeli nadaram moshkelam ba adamaye ba sorate ziba va sirate zeshte ke be shedat khatarnakan

نه نمی شه!سعی کن درست حرف بزنی!خواهشا کلماتی هم ننویس که وبلاگمو به ف>>>ت<<

فعلا زنده یاد فاطمه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ

فوووووووووو...

داستان اصحاب کهف تنها یک داستان است...
اینجا یه شب بخوابی همه تورو فراموش میکنن...

درد من اینه!!

هییییییییییییی...

به قول یکی از بچه ها: آآآآآه روزگار...

نوشزاد...واسه چیزای الکی خودتو اذیت نکن!!

من که زمانی همه برام غیر جذاب میشن که تازگیا یه تجربه ی تلخ رو چشیده باشم...

تابه حال فکرکردی من چرا همش سه تا نقطه میزارمو حرفمو کامل نمیگم...بعدشم میرم خط بعدی...

بیخیال!!!

کاش بمیرم...

چیزی نگو اینو نگفتم تابهم محبت کنی...
چیزی نمیخوام از دنیا...

هیچی نمیخوام فقط قبل مرگم برای آخرین بار ببینمش...
الفاتحه مع اصلوات...

نوجوان ناکام فاطمه ی عزیز

وصیت: مواظب خودتون باشین. فراموشم نکنین. هر از گاهی دربارم بحرفین که روحم شاد شه ولی اغراق نکنید!

فاطمه؟ دقیقا الان من نفهمیدم چی شد!

فاطمه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:37 ب.ظ

احساس میکنم من اینجا اضافم ولی دلم نمیاد تنهات بذار این انگل جامعه اذیتت کنه...

البته میبخشیدا خیلی وقت بود میخواستم اینو بگم...

میموند تو دلم...

ااااا دیوونـــه این حرفا چیه می زنی

انگل جامعه خیلی بامزه بود

فاطمه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:29 ب.ظ

سلااااااااااااااااام...

سلام عزیــــزم

فاطمه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ب.ظ

پری روز سر ایستگاه پسرای دبیرستانی با دخترای دبیرستانی که منم جزوشون بودم دعواشون شد..پسرا ایستاده بودن جلو ایستگاهه اتوبوس نه می نشستن نه میذاشتن ما بشینیم..
ماهم حرف زور تو کتمون نمیرفت..
آخر سر گشت پلیس اومد پسرا رو out کرد و به ما گفت بفرمایید..

یعنی جیگرم حال اومد...

امروز اونو دیدم یک تیپی زده بود..واااااااااااااااااای...
دوس داشتم همین طور نیگاش کنم ولی فک نکنی خاطره ظاهرشو میخواما...!!!

ای ول!

به نظرمن اصن بد نیست که آدم از ظاهر کسی خوشش بیاد!

فاطمه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:37 ب.ظ

نوشزاد روان پریش افسردست؟؟؟
قبلا که بانو بودیم..الان من شدم فاطمه جون..نوشزاد شد روانپریش؟؟ اگه اینطوره پس تو چی هستی؟؟

فعلا که این تویی که به نوشزاد گیر دادی مستر..مثه اینکه یادت رفته که کی اینجا مهمونه کی میزبان..

ببخشید نوشزاد ولی من عادتمه..نمیتونم از دوستم حمایت نکنم حتی اگه فقط در حد اسم بشناسمش..

یه روانشناس میگه به بعضیا لازمه که حدو مرزشونو یادآوری کنی...

حالا میل خودت که این cm رو تائیدکنی یا نکنی...

دوستای من بهم میگن که تو اوج گرفتاری هاشون حرفام بهشون آرامش میده..بعضیاشونم میگن تنها کسی هستم که تو سختیا پشتشونم و آرومشون میکنم...ولی من دلم واسشون میسوزه..درواقع کباب میشه..

این عصبانیتم خودجوشه..

چه خبر چه میکنی با سرنوشت؟

عزیزم
تو خیلی مهربونی و رو راست
از این حرفتم خیلییییی حال کردم : "مثه اینکه یادت رفته که کی اینجا مهمونه کی میزبان.."

ولش کن بذار ببینیم سناریوش تا کجا پیش می ره...من شخصا اصلا خوشم نمی یاد که ندیده و نناختخ نمو قضاوت می کنه..هرچنذ که گاهی اوقات حرفاش خوبه برام..اما من اینجا میام که آرومم کنه نمی خوام اعصاب خودمو خورد کنم..

اینجا رو خیلی دوس دارم چون برام مثل دفتر خاطراتمه،توش بزرگ شدنمو می بینم...اما بحالترین ویژگیش اینه که می تونم روزهای زندگیمو با کسایی که هیچوقت منو ندیدن و نمی شناسن در میون بذارم و خوشحالم که تو یکی از اونهایی

فاطمه چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 ب.ظ

مامانم back groundتو دید گفت چنده؟؟ گفتم چی؟ گفت همین لباسه!! گفتم نه ماما فروشی نیس.صاحاب داره!!

آخی چه بامزه!!مامانا خیلی باحالن به خدا!

black angel جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:26 ق.ظ

che ajab ye bar baham omadim inja...

[ بدون نام ] جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ق.ظ

hala vase chi onop taeid kardi???id ke vasat gozashte boodamo add mikoni?lotfan?aya?

دوباره بذار

black angel جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ق.ظ

janam fateme faghat
harf nadari to....noche nemikhai fateme joon?heheh
ejaze bede dar rekabet bashim banoo....v

فاطمه شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:10 ب.ظ

یعنی چی در رکابم باشید؟؟؟؟؟؟
من تازه از مررسه اومدم هنو کفشمو نکندم...

آقا (منظور از آقا نوشزاده نه یه نفر که میدونم همه ی نظراتو میخونه... درست مث من!) دیروز رفته بودیم پارک..اول رفتیم پارک سعدی...خاک تو سرم تو چه میدونی پارک سعدی کجاس؟
بعد رفتیم یه پارک دیگه...تو کل عمرم اینقد مزاحمم نشده بودن..
یه پسری 4 بار واسم آواز خوند:الو سلام...
بار سوم اومد جلو من سرمو کامل انداخته بودم پایین..سرشو خم کردکه منو از همون پایین ببینه..گفت: الو سلام/نمیتونم از فکره تو درآم...چقد باحال بود! بعد رفتم از یه کیوسک نوشابه خانواده خریدم..آقا یعنی پسره همه ی زورشو زد تا منو بتونه بیشتر نگه داره..انقد با جذبه بود!!! مهربون..محترم..با ادب..وارد..اینا ویژگی هایی هستن که خوشم میاد!!
ولی خاک تو سرشون هیشکودوم شماره ندادن...البته خب اگه میدادن هم من نمیگرفتم..
یه پسری هم مسخرم کرد البته نمیدونم دقیقا چی گفت؟!!ولی راجع به عینک بود هرچی بود..

ایششالله کور شه...نه گناه داره از جهلشه.. خدایا ببخشش!!

میگم بسه دیگه بذار کفشمو بکنم!!!ها؟؟

فاطمه شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:33 ب.ظ

خداحافظ گل لادن
تموم عاشقا باختن
ببین غم گریه ها از عشق
چه زندونی برام ساختن
تو این شب های تو در تو
خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی
داره میبره از هر سو
خداحافظ گل پونه
که بارونی نمی تونه
طلسم بغض برداره
از این پاییزه دیوونه...

فاطمه یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ب.ظ

حالا خوبه شما خیلی هم گرما ندارین!!!

ف چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ق.ظ http://tirena91.blogsky.com

چقدر جالب.. چقدر آدما دنیاشون با هم فرق می کنه..
تابستونای من از یه جنس دیگه بود

این یه توصیف بامزه بود مثلا!

black angel پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:19 ب.ظ



نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی

که به دوستان یک دل سر دست برفشانی

دلم از تو چون برنجد که به وهم درنگنجد

که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی

نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو

که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی

قشنگ بود
از کیه این شعر؟

black angel جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ق.ظ

از سعدی اما اگه بخوای به معنی واقعی کلمه بدلت بشینه باید آلبوم سرو چمان من استاد شجریانو بشنوی

فاطمه سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:58 ب.ظ

از این آرشیو نظرات خیلی خوشم میاد...
دنیاییه!
.
.
.
پاییزت مبارک آذرماهی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد