دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

دختر که رسید به بیست...

نزدیکای خونه بودم خسته و کوفته با یه دل درد نا فرم!یه پسر بچه هم گیر داده بود ازش فال بخرم،منم پول خورد نداشتم و از شدت دل درد و گشنگی چشمام جایی رو نمی دیدن،فقط می خواستم زودتر برسم خونه.اخلاقمم خیلی گند بود! خلاصه بچهه رو به شخمم هم حساب نمی کردم طفلیو!تا اینکه یهو گفت ازم بخر!دعا می کنم عروس بشیا! منم یهو زدم زیر خنده بچهه یکم نگام کرد بعد رفت!آخ خدا به حرف دل ابن بچه گوش کن مارو عروس کن از این ترشیدگی در بیایم!!!!خدایا به دل آقا تیمور بنداز بیاد مارو بگیره دیگه!!!!!

از قدیم گفتن دختر که رسید به بیست،باید به حالش گریست!

من که یه سال و نیم از بیستم گذشته!ترشیــــــــــــدم به خــــــــــــانه!وایــــــــــــــــی!

نظرات 4 + ارسال نظر
وارش سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 ق.ظ http://parchin147.wordpress.com/

هیچ سیبی روی درخت نمی مونه خلاصه می یوفته یه روز .. تو هم عروس میشی .بزودی دعا کنم هفته دیگه عروس بشی ؟ خوب هفته دیگه انشالله عروس بشی

بله!مخصوصا اگه سیب سرخ حوا باشه!!!!

وارش سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ق.ظ

گذاشتمت جز دوستان بروز شدی خبرممی کنه بیام دیدن وبلاگت .. البته بااجازه

ممنون
پس منم لینکت می کنم با اجازه!

هنا سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ

ای بابا پس من چی بگم که داره ۲۴ سالم میشه:))))

چطوری عزیزم؟؟؟؟
دیدی ترشیدیم هنا جون؟
شوخی می کنم البته!من که می خوام پله های ترقیو طی کنم فعلا!

هنا سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:17 ب.ظ

مرسی گلم
منم همینطور!!!:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد