دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

دلخوشی های یک دختر متولد آذر...

یک متولد آذر مینویسد!

دیوار

تخت خواب یکنفره من، به دیواری سرد و صیقلی چسبیده است ؛ 

 دیواری که حتی در تابستان هم خنک است؛ 

دلم نمی خواهد که امسال وقتی هوا سرد شود، هر بار که به پهلوی چپ می چرخم، نوک دماغم دیوار سرد را لمس کند؛ 

تخت خواب یکنفره، تخت خواب تنهایی من، گرما، صدای نفس های خواب آلود، بوی بدنی غیر از من و آغوشی خاص را کم دارد؛ 

تخت خواب دو نفره می خواهم....آری به این نیاز هم رسیده ام! 

دیوار سرد و صیقلی!از من بگذر، من زنده ام،من می توانم برای خواسته های دلم هر لحظه که اراده کنم اشک بریزم.

نظرات 9 + ارسال نظر
black angel یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 ق.ظ

همیشه بعد از یه شکست تا یه مدت گیجی بعد به خودت میای میبینی چقدر اوضاعت ترحم برنگیزه اونقدر که از خودت حالت بهم میخوره بعد از یه مدت میگی نه این اشتباست من که اشتباهی نکردم این آدمای دور و برمن که قد یه گاو نمیفهمن و شروع میمنی پروندن و پس زدن هرکسی که میاد حتی خوباشو...
اما بعد از یه مدت باز چشماتو باز میکنی میبینی چقدر ترحم برنگیزی و چقد آدم تنهایی هستی دلت تخت خواب دو نفره میخواد دلت میخوادامسال وقتی هوا سرد شود، هر بار که به پهلوی چپ می چرخی، نوک دماغت دیوار سرد را لمس نکند؛ و خودت از خودت حالت بهم میخوره که انقدر تنهایی.....
اینجا جایی هست که به قول بچه های شیمی معادله به پیچیده فعال رسیده و آمادگی ترکیب با هر ........رو داره و نتیجه این واکنش ریدن به زندگی به بهترین شکل ممکن هستش....
و باز راه دادن هرکسی تو زندگی و باز شکست و باز توبه و باز تنهایی...
تعجب نکنید این حلقه بسته یا به قول کامپیوتریا(close loop) همچنان ادامه دارد....

نه ایطوری که گفتی نیست! اشتباه منظورمو متوجه شدی
اوضاع بهم ریخنگی من خیلی وقته که گذشته ، کسی رو هم نپروندم چون کسی نبوده اصلا!
چرا باید حالم ا خودم بهم بخوره؟؟؟؟؟؟مگه چیکار کردم؟؟؟؟تقصیر منه که همه آدما مثل هم شدن؟؟؟؟
ازت دلخورم

black angel یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:09 ق.ظ

میخواهم ، می خــواهم ها را

تا بخشکـــانم تمام باتلاق های دروغِ حیوانات دمدمی مزاج دو پــا را

میخواهم مـا شدن را

تا آرام کنم من هــای پوسیده ام را

که نومیــدانه شب های دراز بی سحـــــــر

زیر آن بـــاران که می بارید اما خیس نمی کرد

بی صدا گریسته است

من که دیگه آروم شدنی نیستم!

فاطمه یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:45 ب.ظ

خلاصه میگم...
امام علی فرمودند:
تا درد همراه توست، تو نیز با او همراهی کن...

نمی فهمم معنیش چیه فاطمه جون

black angel دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ق.ظ

vay vay vay ye nafar inja delkhoreeee
agha aval ye ozr khahi ama na vaskhatere khode harf vaskhatere inke tori goftam ke toro be eshtebah andakhteeee
bebin nooshzade aziz base va payeye harfei ke mizanam zendegie khodame va asan dalilee inke neveshteheye ghashanget enghadr khoob be dele man mishine nazdikishoon be zendegie mane....
man harvaght inja cm mizaram aval neveshteye toro too zendegie khodamm simulate mikonam va az manzare zendegie khodam nazaramo mizaram....
inae ke goftam zendegie man va shayad afrade shabihe man bood....
bazam sorry banoo

خب باشه فهمیدم
مرسی که توجیهم کردی ناراحت شده بودم
حله!
در ضمن کلی قند تو دلم آب شد از اینکه یه نفر با حرف من و زندگی من احساس نزدیکی می کنه!
راستی اسمم رو از کجا می دونی؟

black angel دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:09 ب.ظ

khob bachehaye dg to commentaei ke gozashtan esmeto ovorde boodan dg.....d:

ای ول به دقت و حوصله ات

black angel سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:02 ب.ظ

deghat va hoseleye khasi nemikhad hame chiz baste be hadafe adame agar donbale fahmidan bashi dar oje elm va tajrobe az too harfaye ye koodak mitooni bazam kasbe tajrobe koni age donbale zibaei bashi pishe pa oftade tarin etefaghate roozmare mitoone ziba bashe va age donbale sargarmi bashin ba sade tarin chizha sargarm mishi....ama!!!man inja 2nbale chiam???to begoo
man faghat minevisam
aya to faghat mikhani?v

خب من واقعا نمی دونم دنبال چی هستی
اگه دوس داشتی بگو

black angel چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ

خوب راستش.....میدونی اینجا خیلی خوبه
نوشته هات بی آلایشن و با مخاطبت یه صمیمیت خاصی ایجاد میکنی وبرعکس اغلب نوشته های احساسی چون از واژه های ساده استفاده میکنی آدم راحت تر میتونه با نوشته هات ارتباط برقرار کنه درست مثل اینکه یه نفر جلوته و ذهنت رو میخونه....از طرفی خودت هم آدمی هستس که هنوز از نوشتن خسته نشدی و به وبلاگت اهمیت میدی اما اصلی ترین دلیل اومدنمو بذار با یه تقلب بگم:
خوب است وقتی که نفست بالا نمی آید ،

کسی حرف های بغض شده در گلویت را جایی نوشته باشد...
ببین من دلیلامو گفتم اما تو به خودت نگیر
لوسم نشو
قندم تو دلت آب نکن
و به خودت افتخار کن
یه پست جدیدم بذار لدفا
با تشکر
امضا:black angel

چون گفتی لوس نشم و از این حرفا یه دقیق سکوت
آخه اگه به خودم نگیرم پس به کی بگیرم؟؟؟

black angel چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ب.ظ

rast migia...agha pas mojazi
be khod begir ama khodeto nagir
khob banoo?v

باشه خودمو نمی گیرم!

black angel پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:27 ب.ظ

tnx alot....v

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد